تهرانگردیهای خودم/به دنبال ایجاد گفتمانی از شهر، آنچه که هست و نه آنچه که میخواهیم باشد، بگردیم
تهرانگردیهای خودم/به دنبال ایجاد گفتمانی از شهر، آنچه که هست و نه آنچه که میخواهیم باشد، بگردیم
ازآنرو که تبارم از همان اوایل پایتختی تهران، شهروند این شهر بودند و خود نیز زاده تهران هستم، مسائل و موضوعات تهران همواره برایم مهم بوده است. ورودم به شورای اسلامی شهر تهران از دوره سوم، این فرصت را پیشرویم قرار داد تا به عنوان نماینده مردم شهر و به دنبال دغدغههایم، پیگیر مسائل ریز و درشت کلانشهر تهران شوم. با اتکا به ارتباطات گسترده با اهالی فرهنگ، مدیران و برنامهریزان جامعه از دوران تصدی وزارت و مسئولیتهای پیش از آن، دیدارهای زیادی با مردم عادی و افراد صاحب اندیشه داشتم و از همان روزهای نخست تلاش کردم با مطالعه و گفتوگوهای فراوان، به لایههای زیرین و عمیق شهر و مشکلات پنهان دست یافته و از نزدیک آنها را لمس كنم. این شناخت ورای اطلاعات و گزارشهایی بود که بهطور رسمی و اداری از سازمانها و ادارات تابع شهرداری و سایر ارگانها و مؤسسات خصوصی و انجیاوها به دست من میرسید. علاوه بر این، در مدت شش سالی که ریاست ستاد شورایاریها را عهدهدار بودم، با شرکت در جلسات منظمی که با حضور شورایاران و نمایندگان مردم محلات صورت میگرفت، به صورت تفصیلی محلهها و ویژگیها، ظرفیتها و مشکلات آنها را بررسی و ارزیابی کرده و از نزدیک با آنها آشنا شدم.
تا پایان دوره سوم، این شیوه به ترتیبی که از ابتدا برنامهریزی كرده بودم، ادامه پیدا کرد. بعد از این دوره و اعتماد دوباره مردم تهران به من به عنوان یکی از اعضای شورای چهارم شهر، فضای جدیدی برای فعالیت به وجود آمد. بهخصوص آنکه با رأی نمایندگان منتخب شورا به ریاست شورای چهارم انتخاب شدم. از همان ماههای نخست تصمیم به اجرای برنامه جدیدی برای شناخت هرچه بیشتر شهر و فضای جدیدی برای شکلگیری گفتمان جدید در شهر گرفتم. تهرانگردی ایده جدیدی بود که در قالب تهرانپژوهی و در چارچوب گفتمان شهری جدید از نوزدهم مهر سال ۱۳۹۲ آغاز شد. از آنجا که بنا داشتم این برنامه جدید، به طور کامل در مسیری غیر از روال معمولی دیدارها و بازدیدهای روزانه شورا انجام شود، روزهای جمعه را به این کار اختصاص دادم. یکی دیگر از دلایل انتخاب روز جمعه برای برنامههای تهرانگردی، جلسات و برنامههای کاری منظم و متعددی بود که در ایام هفته در شورا و محلات درباره موضوعات مرتبط داشتم و شرکت میکردم. تهرانگردی تلاشی فکری و عملی برای دیدن، نشاندادن و فهمیدن شهر تهران به کمک مشاهدات عینی و لمسی مسائل و دغدغههای شهری از نزدیک و بحث و گفتوگو با مردم و مسئولان و نیز انعکاس موضوعات مربوط به تهران از طریق عکاسان و خبرنگاران بود.
جریان حاکم شهرسازی در تهران که مبتنی بر سود و سرمایه شکل گرفته، در این سالها همواره به نحو مستقیم و از طریق هدایت پژوهشها و کنترل و نظارت برخی رسانهها در تولید این گفتمان نقش داشته است. ما در برنامههای تهرانگردی دنبال گفتمانی از شهر بودیم که حوزه عمومی نیز در آن وارد شده باشد و تمام واقعیت شهر یعنی همان چیزی که هست و وجود دارد و نه آن چیزی که به دنبال نشاندادن آن هستیم، دیده و نمایانده شود
از آنجا که از ابتدای حضورم در شورای شهر، معتقد به استفاده از گفتمان شهری به عنوان یکی از شیوههای مدیریت شهری بودم و با توجه به اینکه در دوره چهارم، همزمان با ریاست بر شورای شهر مبحث گفتمان شهری را در جلسات شورا عملی كردم، در برنامههای تهرانگردی به این فکر افتادم که این گفتمان از طریق رسانهها وارد گفتمان عمومی شده و بخشی از گفتوگوهای حوزه عمومی را شکل دهد. هرچند که پیش از اینها، گفتمان دیگری هم بر تهران حاکم بود و همچنان نیز حاکم است. گفتمانی که با مناسبات قدرت پیوند عمیق و همهجانبهای برقرار کرده است و بخشهایی از واقعیت شهری را بر مبنای ایدئولوژی خود میبیند و برجسته ميكند و بخشهای دیگر آن را نادیده میانگارد. جریان حاکم شهرسازی در تهران که مبتنی بر سود و سرمایه شکل گرفته، در این سالها همواره به نحو مستقیم و از طریق هدایت پژوهشها و کنترل و نظارت برخی رسانهها در تولید این گفتمان نقش داشته است. ما در برنامههای تهرانگردی دنبال گفتمانی از شهر بودیم که حوزه عمومی نیز در آن وارد شده باشد و تمام واقعیت شهر یعنی همان چیزی که هست و وجود دارد و نه آن چیزی که دنبال نشاندادن آن هستیم، دیده و نمایانده شود. گفتمانی که همه در آن حضور داشته باشند و از سنتهای دانشگاهی، هنری و فکری تمام جامعه نشئت گرفته باشد. گفتمانی که نه دنبال نشاندادن چهره سیاه، آشفته، عقبمانده، محروم و تبعیضآمیزی از شهر و نه در پی القای وجود رونق، خلاقیت، نوآوری، تجدد و شکوه و بزرگی غیرواقعی شهر باشد؛ بلکه دنبال نشاندادن شهری باشد که همه مردم شهر در زندگی روزمره به صورت واقعی با آن سروکار دارند و با جنبههای مثبت و منفی آن روبهرو هستند. این همان گفتمانی است که میتواند مسیر توسعه موزون و متوازن شهر شود و امکانات و منابع موجود را مطابق با واقعیت مورد استفاده قرار داده و مدیران و برنامهریزان، خارج از اتاقهای دربسته تصمیمهای درست و منطقی برای نقطه نقطه این شهر بگیرند و زندگی شهری را برای مردم هموار و دلپذیر كنند.
نخستین برنامه تهرانگردی با بازدید از محله شهید هرندی و با حضور در ستاد طرح ساماندهی این محله و نظارت بر روند پیشرفت آن آغاز شد. مدیران شهرداری منطقه ۱۲، اعضای شورایاریها و امامان جماعت برخی از مساجد این محله به همراه چند نفر از معتمدان محلی، در این برنامه حضور داشتند. با شروع برنامه، بهتدریج خبرنگاران، عکاسان و کارشناسان و مدیران ادارات و سازمانهای مختلف نیز ملحق شدند.
این حرکت جدید ابتدا عنوان خاصی نداشت؛ اما به سبب آنکه اعضای تیم همراه با نادیدهها و ناگفتههای شهر تهران روبهرو شدند، بهتدریج نام کشف تهران را روی این برنامه گذاشتند. در این برنامهها، بسیاری از مکانهای شهری که امکان حضور در آنها فراهم نبود و بسیاری از موضوعات و مسائل شهری که اطلاعاتش در اختیار عموم و حتی خبرنگاران نبود، در دسترس قرار گرفت و گزارشهای آن در رسانهها منتشر شد. با این وجود، به دلیل آنکه این دیدارها نه به صورت اتفاقی، بلکه بر اساس برنامهریزی قبلی صورت میگرفت و از آنجا که میخواستم در روند اجرای این برنامه از هرگونه ادعایی احراز شود، نام تهرانگردی روی آن نهاده شد؛ هرچند این نام بعدها مورد سوءاستفاده برخی قرار گرفت!
در ابتدای راه، بنا بر آن بود که بازدیدهای برنامه تهرانگردی بر اساس موقعیت مکانی و محلهمحور باشد. تا ۴۰ برنامه به صورت منظم، دیدار از مناطق، محلهها و اماکن مختلف در دستور کار قرار داشت؛ اما رفتهرفته بازدید از بخشهای مختلف تهران در قالب برنامههای موضوعمحور نیز لحاظ شد. در برنامههای موضوعی، یک موضوع فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، زیستمحیطی و... که شهر و شهروندان با آن ارتباط داشتند، انتخاب میشد. سینما، تئاتر، کتاب، عید نوروز، تکایا و حسینیهها، عید غدیر و... برخی از آن موضوعات بودند. کتابگردی، سینماگردی، تئاترگردی، غدیرگردی و تکیهگردی از عناوینی بود که برحسب موضوعات مختلف از سوی خبرنگاران و تیم همراه به تهرانگردیها اطلاق ميشد. علاوه بر اینها، برخی از حوادث مهم تهران همچون سیل کن و آتشسوزی پلاسکو نیز از جمله موضوعات مورد توجه بود.
نحوه برنامهریزی و انتخاب مسیر همانطور که توضیح داده شد، مبتنی بر برنامهریزی از پیش تعیینشده و بر مبنای مطالعات گذشتهای که در دوره هفتساله شورای سوم کسب کرده بودم، استوار بود. انتخاب محلهها و مناطق مدنظر و نقاطی که باید ار آنها بازدید شود، بر اساس همین مطالعات و نیز مسائل مطرح روز تهران و منطقه و محله خاصی صورت میگرفت. از سوی دیگر، اگرچه مبنای اصلی برنامهریزیها بر اساس اطلاعات و دانستههایم از تهران صورت میگرفت؛ اما بر اساس ارتباطی که با مردم و مسئولان مختلف در طول هفته داشتم، مسائل، اطلاعات و پیشنهاداتی که از سوی آنها مطرح و ارائه میشد نیز در برنامهریزیها مورد توجه قرار میگرفت. حضور در محلات و مناطق و بازدید از بخشهای مختلف شهر و دیدار و گفتوگو با طبقات مختلف مردم، بدون رسومات اداری و تهیه و ارائه گزارش آن از سوی خبرنگاران در رسانهها و فضای مجازی، این فرصت را فراهم كرد تا پیشنهادات و درخواستهای فراوانی از سوی افراد و گروههای خاص برای حضور بنده و تیم تهرانگردی در نقاط مختلف شهر که پیش از این کمتر مورد توجه مدیریت شهری قرار گرفته بود، ارائه شود. این درخواستها و پیشنهادات بعد از دریافت، دستهبندی شده و بعد از تدوین برنامه اولیه، در بازدیدها لحاظ میشد.
برنامههای تهرانگردی، سبب شد تا برای نخستینبار تصویری دقیقتر و واضحتر از محلههای شهر پیشروی متخصصان شهری، تصمیمگیرندگان و رسانهها قرار گیرد؛ تصویری که چهره واقعی شهر بود و فقط به پوسته ظاهری شهر توجه نداشت، بلکه زشتیها و زیباییها، نقاط قوت و ضعف و طبقات پایین و بالای شهر همانگونه که بودند به تصویر کشیده میشدند
از سوی دیگر، بعد از مشخصشدن محورهای برنامه تهرانگردی هر هفته، در جلسههایی که به صورت هفتگی با گروهی از مشاورانم داشتم، برنامه بررسی میشد و برای هماهنگی و زمانبندی در اختیار دوستانی که در تیم تهرانگردی مشخص شده بودند، قرار میگرفت. برنامههای تهرانگردی، سبب شد تا برای نخستینبار تصویری دقیقتر و واضحتر از محلههای شهر پیشروی متخصصان شهری، تصمیمگیرندگان و رسانهها قرار گیرد؛ تصویری که چهره واقعی شهر بود و فقط به پوسته ظاهری شهر توجه نداشت، بلکه زشتیها و زیباییها، نقاط قوت و ضعف و طبقات پایین و بالای شهر همانگونه که بودند، به تصویر کشیده میشدند. حضور در دل محلات و نقاط مختلف شهر و آشناكردن گروهها با زندگی واقعی مردم تهران در کوچهوپسکوچههای دروازه غار، صابونپزخانه، بازارچه حاجغلامعلی، محله شوش، محله ابوذر، ترمینال خاوران، ناصرخسرو، تفکیک زباله اسماعیلآباد، عودلاجان، فرحزاد، شمیران نو، قلعه الیمانری، حلبیآباد کارگران، گاوداری منطقه ۱۸، کورههای آجرپزی و ساکنان آن، معادن شن و ماسه، تصفیهخانه بزرگ جنوب تهران، سبزیکاریهای شهرری، کارخانه سیمان و کارگاههای ذوب فلزات در کنار مناطقی مانند تجریش، نیاوران، یوسفآباد، کامرانیه و فرمانیه تصویری واقعی از این شهر را به معرض نمایش میگذاشت که برای تصمیمگیریهای کلان شهری بسیار ارزشمند بود. از سوی دیگر، دیدار با نخبگان، هنرمندان، معتمدان و چهرههای ماندگار و اثرگذار، نهتنها سبب شد تا با نظرات این افراد در حوزههای مختلف شهری آشنا شوم و در دیدارها و جلسات خود با مدیران و برنامهریزان شهر تهران، این نظرات تخصصی را منتقل کنم تا در برنامهریزیها و رفع مسائل مهم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر مورد توجه قرار گیرد، از سوی دیگر باعث شد به این افراد به عنوان سرمایههای اجتماعی بیشتر توجه شود و پیوند این سرمایههای اجتماعی به مجموعه مدیریت شهری، توانست در دوره یکساله ریاست بر شورای شهر، منشأ اثرات بسیاری باشد. یکی دیگر از مسائلی که در تهرانگردیها مرکز توجه قرار گرفت و نتایج بسیار خوبی برجای گذاشت، حضور مدیران وزارتخانهها، سازمانها، ادارات و نهادهای دولتی در این برنامه و برقراری ارتباط مجموعه مدیریت شهری با آنها و ایجاد فضای مناسب تعاملات بین آنها بود. مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور و استان تهران، آب و فاضلاب، برق، هواشناسی، هواپیمایی هما، فرمانداران، هلال احمر، آموزشوپرورش، راهوشهرسازی، راهآهن، وزارت کشور، سازمان محیط زیست، نیروی انتظامی، ارتش، سپاه و بسیج، وزارت ارشاد، وزارت علوم، وزارت صنعت و معدن، بیمارستانها و کارشناسان شورا و... از مدیران ارشدی بودند که به مناسبت موضوع تهرانگردیها، در این برنامه حضور داشتند و در مجموع رایزنیهای مشترکی درباره تهران و مسائل مربوط به آن، مانند تصفیه آب تهران، شهر آفتاب، پروژه لالهزار، وقایع سیل کن، زیرزمینیکردن مسیر قطار تهران تبریز و... صورت پذیرفت. ادامه این روند به حضور وزیران و معاونان رئیسجمهور در صحن شورای شهر (در دوره ریاست نگارنده) منجر شد.
علاوه بر مدیران دولتی، معاونان شهرداری و نیز شهرداران مناطق و نواحی در این برنامهها حضور مستمر داشتند و توانستیم در حین این بازدیدها که گاه بیش از 10 ساعت به طول میانجامید، از نزدیک درباره مسائل مختلف منطقه و شهر گفتوگو کنیم و به نتایج مشترک دست یابیم. این ارتباطات بعد از این دیدارها و بازدیدها نیز همچنان ادامه پیدا کرده و سبب میشد الگوی مناسبی از ارتباط مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر تهران و سایر مدیران شهری از دیگر ادارههای تهران به دست آید.
یکی دیگر از دستاوردهای تهرانگردی، پیگیری و حضور در مناطق و اماکنی از شهر بود که دسترسی به آنها بهراحتی امکان نداشت. اماکن خاص تاریخی-فرهنگی شهر در مراکز نظامی، مانند کاخ عشرتآباد، کاخ احمدشاهی سعدآباد، خانه منتسب به شیخ فضلالله نوری، عمارت امینالضرب، خانه تاریخی امام خمینی(ره) در جماران، باغ ایلچی، سالن تولید کارخانه شیر پاستوریزه، مرکز کترینگ هواپیمایی هما، انبار سوخت شمال غرب تهران، عمارت خانم فخرالدوله، سفارت فلسطین، مناطق ناامن شهری همچون محدوده اوراقچیهای شوش و بخشهایی از محله دروازهغار، بازار و زندگانی شبانه آن و مناطق ناشناخته مسکونی شهر مانند کورههای آجرپزی منطقه ۱۹ و قلعه الیمان از این مکانها بودند. علاوه بر این، دیدار از بخشهایی از بناها و مکانهای جغرافیایی که برخی اجزای آن در دسترس عموم نبود، مانند بام و گنبد برخی از اماکن و بناها یا خانههای تاریخی حاصل شد و نیز دیدارهای تاریخی با نخبگان و شخصیتهای ملی و محلی نیز چنان که گفته شد، اتفاق افتاد و بعد از این دیدارها و بازدیدها، این مسائل از سایه به آفتاب درآمده و حساسیتهای فعالان مدنی حوزه شهری را برانگیخت. حضور در انجیاوهای مختلف و آشنایی با فعالیتهای آنان، بخش دیگری از اهداف برنامههای تهرانگردی بود که نتایج بسیاری داشت. همچنین حضور در مراکز دینی و فرهنگی اقلیتهای مذهبی مانند کنیسه یهودیان، کلیساهای مسیحیان، آتشکده زرتشتیان، باشگاه آرارات، باشگاه زرتشتیان تهران پارسی، مجموعه رستم باغ تهران پارسی، انجمن آشوریان ایران، مدرسه فیروزبهرام و نیز آرامگاههای ارمنیها در دولاب و خاوران، بهشتیه کلیمیان تهران، آرامستان زرتشتیان و ارمنیان آشوری و سایر کشورهای مسیحی و اروپایی زمینه مناسبی را برای تعامل و گفتوگو و ارتباط این شهروندان تهرانی با مجموعه مدیریت شهری فراهم آورد که به اعتقاد من، از دستاوردهای ماندگار تهرانگردیها بود.